اول فروردین سال چهل وشش،حیاط خونمون تو محله دخانیات تهران، اولین لباس عیدی که کاملا بیاد دارمش، مدتها بود که شبا بالای سرم می ذاشتم و بهش دست می کشیدم تا خوابم ببره، با بچه های محل. سعید داشی تازه دوربین لوبیتل خریده بود... فقط برید تو بحر هوای اون روزا.... یکی بافتنی پوشیده... یکی آستین کوتاه... مهم این بود که لباس هممون نو بود... ساعت کشی هم داشتم...
یه کیف هم اون سال داشتم...
برای عیدی ها...